گمان می‌کنم که من قهرمانی و تقدس را زیاد نمی‌پسندم آنچه برایم جالب است، انسان بودن است. فهمیده‌ام همه بدبختی انسان‌ها از این است که به زبان صریح و روشن حرف نمی‌زنند از این رو تصمیم گرفته‌ام که صریح حرف بزنم و صریح رفتار کنم تا در راه درست بیفتم. نکته جالب در مطالعه «طاعون» شباهتی است که همواره در بخش‌های مختلف داستان در واکنش‌های مردم به این‌طور پدیده‌ها می‌بینیم. در هر زمان و هر جایی در دنیا انگار برنامه‌ریزی انسان این‌طور باشد که در وهله اول واکنشی یکسان داشته باشد. شاید یکی از علت‌هایی که برای پیشنهاد مطالعه این هفته «طاعون» را پیش رویتان قرار می‌دهیم و مثلا «کوری» ساراماگو را با همه نزدیک بودنش به شرایط امروزمان از کتابخانه بیرون نکشیدیم، همین اندک امیدواری بیشتر و تاکید بر همبستگی باشد.

دو اثری که در این زمان از او چا شد «لِترانژِ» (بیگانه) و «لمیت دو سیزیف» (اسطوره‌ی سیزیف) بود که هر دو شاهکارهای آلبر کامو هستند. این رمان و مقاله‌ی فلسفی در طول اشغال آلمان در سال ۱۹۴۲، زمانی که سهمیه‌بندی کاغذ بسیار شدید بود، منتشر شدند. آلبر کامو برای تأمین مخارج زندگی مجبور بود در مشاغل مختلفی کار کند، از جمله کارهای اولیه او به‌عنوان یک روزنامه‌نگار مشتاق در روزنامه محلی، «الژر رپوبلیکن» بود. در سال‌های ۱۹۳۷ و ۱۹۳۹ به ترتیب، دو مقاله‌ی پرشور امیدوارکننده، «لَنور اِ لُون‌درو» (بین دو دنیا) و «نوس» (عروسی‌ها) را در روزنامه الجزیره منتشر کرد.

در بیان حوادث از دیدگاه کامو، کالیگولا نهایتاً به‌طور عمد زمینه قتل خود را فراهم می‌کند. این نمایشنامه بازتابی از جهان‌بینی‌های آلبر کامو را همچنان در خود دارد و از شاهکارهای کامو تلقی می‌شود. یکی دیگر از شاهکارهای آلبر کامو که داستانی جالب با زبانی طنزآمیز دارد رمان «سقوط» او است. زمانی که ما سعی می‌کنیم جهان اطراف خود را درک، تحلیل و پیش‌بینی کنیم ولی زمانی که جوابی برای اتفاقات پیدا نمی‌کنیم دچار سردرگمی می‌شویم. این تنش جنبه‌ای اساسی از تجربه‌ی انسانی است؛ زیرا افراد به‌طور مداوم به‌دنبال هدف در زندگی هستند، علی‌رغم فقدان معنایی ذاتی در جهان هستی. این موضوع پیش از آن در دوران قدیم با عنوان آفریدگار پاسخ داده می‌شد.

البته این موضوع تا حد زیادی به سبک زندگی کامو و طبقه خانواده‌ای که در آن رشد یافته بود مربوط می‌شود. این کتاب از مهم‌ترین آثار زندگی‌نامه آلبر کامو است که جهان‌بینی او را در مورد مبحث «ابزوردیسم» مطرح می‌کند. او در این کتاب مطرح می‌کند که فقط یک سوال فلسفی مهم وجود دارد و آن هم خودکشی است.

آلبر کامو (Albert Camus) متولد سال 1913 می‌باشد که پس از کشته شدن پدرش در سال 1914 در جنگ جهانی اول، تمام دوران کودکی‌اش را به همراه مادرش در یک محله فقیر نشین در الجزیره می‌گذراند. این نویسنده مطرح که اوج شهرتش بخاطر انتشار رمان بیگانه می‌باشد در سال 1957 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات گردید. این نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار فرانسوی، که تحصیل کرده دانشگاه الجزایر بود در 4 ژانویه سال 1960 چشم از جهان فروبست. در اواخر دهه‌ی پنجاه نزدیک به پایان غیرمنتظره و زودهنگام زندگی‌اش، او عملاً مطمئن بود که با حمایت آندره مالرو، وزیر فرهنگ وقت فرانسه، مدیریت یک تئاتر مشهور پاریسی را به دست خواهد آورد. او همچنین روی رمان بلندپروازانه‌ی بعدی خود، «لو پرمیه اوم» (اولین انسان) کار می‌کرد. در حالی که یکی از مضامین اصلی آن جستجوی پدری غایب است، جای تعجب نیست که این اثر گذشته‌نگر به مادرش تقدیم شده است.

مردمی که عشق را نمیشناسند و تنها به فکر کسب درآمد زندگی میکنند، اما کم کم موش‌های طاعون زده شهر را پر می‌ کنند و مردم را یک به یک بیمار می‌کند. با قرنطینه شدن افراد، بسیاری از خانواده ها از هم جدا مانده بودند و بسیاری از افراد هم می خواستند که فرار کنند. دکتر ریو همراه با مسافری به نام ژان تارو تصمیم گرفتند تا برای مقابله کردن با این بیماری خطرناک و مسری یک سازمان بهداشتی تشکیل دهند. این بیماری به قدری در شهر بیشتر شده بود که اکثر موسسه های دولتی تبدیل به اردوگاه های قرنطینه برای افراد مبتلا به طاعون شدند.

به شکل عجیبی حتی پزشک داستان انتظار ندارد که جان دادن یک موش پیش چشم‌های خودش نشان از بیماری باشد و این انکار فقط جایی تمام می‌شود که تعداد موش‌های مرده از کنترل خارج می‌شوند و کم‌کم سروکله بیمارانی با علایم مشابه پیدا می‌شود. بالاخره دیر یا زود، سخت یا آسان اسم «طاعون» از زبان پزشکان پیش مسئولان شهر آورده می‌شود. آلبر کامو، متولد الجزایر، نخستین نویسنده زاده‌ی آفریقاست که موفق به کسب جایزه نوبل شده است.