داستان دربارهٔ جوانی به نام راسکلنیکف است که در یک اتاق نمور در سنپترزبورگ زندگی میکند. او مردی باهوش، اما فقیر و عصبیست که با خودش حرف میزند و همیشه فکر ارتکاب یک جنایت را در سرش میپروراند؛ اما هنوز مشخص نیست این جنایت چیست. راسکلنیکف عقیده دارد که بعضی از انسانها از دیگران برتر هستند و این برتری به آنها اجازه میدهد تا به دیگران سلطه داشته باشند. یکی از همین شبها او در میخانهای با مردی همصحبت میشود که میگوید کارش را رها کرده و بهخاطر بدهیهایی که در قمار بالا آورده، خجالت میکشد به خانه برگردد. از طرفی خانوادهٔ راسکلنیکف از لحاظ روانی نامتعادل است و وقتی میفهمد که مادر و خواهرش قرار است به سنپترزبورگ بیایند، دچار حال روحی بدی میشود. یک روز وقتی در میخانه مشغول نوشیدن است و میشنود که یک نفر میگوید که کاش صاحبخانهٔ او، آلیونا ایوانووا، مرده بود.
بعد از گذراندن تبعید او به وطنش برگشت و با حکم پادشاه، توانست به محفل نویسندگان راه پیدا کند. سالهای پایانی زمانی بود که بخت به فئودور روی آورد؛ ازدواج کرد، صاحب فرزند شد و شاهکارهای بزرگش را نگارش کرد. کتابهایی مثل «جنایت و مکافات»، «شیاطین»، «برادران کارامازوف»، «قمارباز»، «ابله»، «ناشناس»، «همیشه شوهر»، «یک اتفاق مسخره» و «جوان خام» محصول این دورهٔ پربار زندگی فئودور داستایوفسکی بزرگ هستند. برای مطالعهٔ بیشتر میتوانید در مطلب «سیری در زندگی و برترین آثار فئودور داستایوفسکی» در مجلهٔ کتابچی به طور جامع دربارهٔ این نویسندهٔ بزرگ روسیه مطالعه نمایید.
این حرف باعث میشود که راسکلنیکف به یاد فقر مادیاش بیفتد و تصمیم میگیرد که برای دزدی از صاحبخانهاش مخفیانه به خانهٔ او برود. راسکلنیکف به خانهٔ پیرزن میرود و در خونسردی او را میکشد؛ هرچند بیپولی و انتقام به خاطر اجارهٔ زیاد جزو دلایل این قتل است، اما انگیزهٔ اصلی راسکلنیکف از این قتل خودشیفتگیست. پس از این حادثه زندگی او دگرگون میشود؛ کابوس میبیند، آشفتگی روانیاش دوچندان میشود و نمیتواند کنترل هیجان و خشمش را به دست بگیرد.
کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. رمان که اولین بار سال ۱۸۶۶ منتشر شد، داستان دانشجویی به نام راسکلنیکف را به تصویر میکشد که مرتکب قتل میشود. او که جرم قتل خود را امری بالاتر از عرف و اخلاقهای اجتماعی میدانست، اکنون در کوچه و خیابانهای سنپترزبورگ از یک مأمور پلیس ناشناس و وجدان خود در حال فرار است. گفته میشود که جنایات و مکافات، برگرفته از تجربیات شخصی اوست و در قالب این رمان، داستایوفسکی سعی در انتقال پیامهای متعددی دارد. احمد علیقلیان کتاب را از انگلیسی به فارسی ترجمه و به کمک نشر مرکز به انتشار رساند. به منظور حفظ هرچه بیشتر وفاداری به متن، او ترجمه انگلیسی ریچارد پویر (Richard Pevear)، از متخصصین ترجمه ادبیات روسی، را به فارسی برگرداند.
بر اساسِ نظریهىِ هگل، اگر «آرمان» شریف و متعالى، یا آسمانى مىبود، کشته شدنِ هزاران یا میلیونها انسان اهمیتى نداشت. و پس از قتل خود را ناتوان از خرجکردن پول و جواهراتی که برداشته میبیند و آنها را پنهان میکند. اسامی و نشان های تجاری فروشگاه های موجود در دیجی فرصت متعلق به خودشان است و کلیه حقوق برای آنها محفوظ می باشد. پیش از داستایوسکى، هگل، فیلسوفِ آلمانى، در آثارِ خود به طرحِ مختصاتِ کلىِ این «انسانِ برتر» پرداخته بود. اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمیست عصیان زده، بیمار و روانپریش. در این بین او عاشق سونیا، دختری که بهخاطر مشکلات مالی خانوادهاش دست به تنفروشی زده بود، میشود.
برادران کارامازوف همچنین به مسائلی چون عدالت اجتماعی، قدرت، گناه، و رستگاری میپردازد. این کتاب شما را به تفکر درباره مفهوم آزادی و مسئولیت فردی دعوت میکند و نشان میدهد که چگونه انتخابهای ما میتوانند پیامدهای عمیقی در زندگی دیگران داشته باشند. او با تسلط بر زبان فرانسوی و تجربه غنی خود در ترجمه آثار متعددی از این زبان، متن داستان را به فارسی ترجمه نموده است. دوست عزیزی به مناسبت تولد این نسخه را به من هدیه داد و من با کمک ترجمه تخصصی پرویز شهدی با دنیای ادبیات روسی آشنا شدم. این نسخه تعادل ملموسی بین حالت امروزی و ادبیاتی را حفظ کرده و به نوعی باب طبع بنده است.
فهرست فوق تنها آثار مترجمین شناخته شده را در بر گرفته که نمونه متن آنها در دسترس من وجود داشت. شک ندارم که مترجمین بیشتری برای تفسیر و ترجمه آثار روسی و صد البته داستایوفسکی، دست به قلم زدهاند. حال، شباهت بزرگ بین من مقالهنویس و شمای خواننده، دانستن نمونه قلم مترجمان یاد شده است و دست بسیار بازی در انتخاب بهترین ترجمه جنایت و مکافات برای خود را داریم. این که منتقدین ادبی در مورد نحوه ترجمه شدن آثار چه برای گفتن دارند را در گوشهی ذهن خود نگهدارید. اما بیشتر به این توجه داشته باشید که شما نیز سلیقهی خود و البته تجربهای نیچهوارانه در مطالعه آثار داستایوفسکی خواهید داشت. فیودور میخایلوویچ داستایوفسکی در ۱۱ نوامبر سال ۱۸۲۱ چشم به جهان گشود، در یکی از بهترین مدارس مسکو تحصیل را شروع کرد و در سن پانزده سالگی مادر خود را از دست داد.
اما پیش از آن نیاز به مترجمانی داشتیم که عمر خود را صرف یادگیری زبانی بهخصوص نموده یا از زبانی دیگر، متن مورد نظر را ترجمه کنند. مترجمانی مانند مهری آهی که وقت و توجه خود را به یادگیری زبان روسی یا افرادی چون پرویز شهدی که ترجمه کتاب جنابت و مکافات را از زبان فرانسوی به فارسی برگرداندند. چرا که کتاب مورد نظر به احتمال زیاد برای درک دیدگان خواننده فرانسوی یا انگلیسی طراحی شده است. بدین ترتیب نویسندگان زیادی از این دنیا دست به قلم شدند تا از فلسفه و ادبیات تأثیرگذار فیودور داستایفسکی بنویسند و بگویند و ما را با دنیای ادبیات روسی بیشتر آشنا کنند. به قصد گرامیداشت روز جهانی مترجم، شما را با عدهای از مترجمین مشهور کشور و قلم آنها آشنا کرده و در نهایت انتخاب بهترین ترجمه جنایت و مکافات، از ارزندهترین آثار فیودور داستایوفسکی را به شما میسپارم. زبانها به نسبت تاریخ و پشتوانهٔ فرهنگی که در دل خود دارند، میتوانند بسیار پیچیدهتر از دیگر زبانها و از اساس متفاوت باشند.
ثبت ديدگاه