این مهم است، زیرا برای دریافت اینکه آیا نتیجه درست است یا نادرست، به استدلال نیاز است. نسبیت فرهنگی این استدلال را ارائه میدهد، اما متأسفانه استدلال غلط از آب در میآید و در نتیجه، هیچ چیزی را به اثبات نمیرساند. موضوع اصلی این کتاب بررسی نقش و مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی نویسندگان در جامعه است. آلبر کامو در این اثر بر اهمیت تعهد نویسندگان به حقیقت، عدالت، و آزادی تاکید میکند و از آنها میخواهد که با شجاعت و صداقت در برابر بیعدالتیها و فسادها ایستادگی کنند. همین نکته، همچنان این موضوع را نیز شرح می دهد که چرا مجازات کسانی که مرتکب جرایم جنایی می شوند، مجاز دانسته می شود.
چیزی که در نزد یک گروه کاملاً شنیع به حساب میآید، نزد اعضای گروه دیگر کاملاً بر عکس است. آیا ما باید اجساد مردههای خود را بخوریم و یا آنها را دفن کنیم؟ اگر شما یونانی باشید، بدون شک پاسخ شما با پاسخ کالاتها کاملاً متفاوت خواهد بود. کامو همچنین در این کتاب به مفهوم آزادی می پردازد و نقش نویسنده را در دفاع از آن مهم میداند. او معتقد است که آزادی یکی از بنیادیترین ارزشهای انسانی است و نویسندگان باید همواره در دفاع از آن کوشا باشند. به عقیده کامو، نویسندهای که خود را وقف حقیقت و عدالت کرده است، نمیتواند در برابر تهدیدات علیه آزادی ساکت بماند و باید با تمام توان از آن دفاع کند. وبسایت شهرکتاب منبعی از کتاب های الکترونیکی است که تیم مدیریتی سایت تلاش کرده است تا محتوایی باارزش و با کیفیت در اختیار علاقمندان قرار دهد.
او با دوری از پیچیدگیهای زبانی و فلسفی، تلاش میکند تا مفاهیم عمیق و پیچیده را به شکلی قابل فهم برای عموم مردم بیان کند. این ویژگی باعث شده است که کتاب نه تنها برای اهل قلم، بلکه برای تمام افرادی که به مسائل اجتماعی و اخلاقی علاقهمند هستند، قابل دسترسی باشد. کتاب تعهد اهل قلم مقاله های متعدد و مرتبط با مضمون از سراسر دوران نویسندگی “آلبر کامو” را گردآوری می کند که دامنه ی اندیشه ی اجتماعی و سیاسی وی را منعکس می سازد. به یاد داشته باشید که عین پیشنهاد به سمیت نیز ارایه گردیده است.
با ناقضین قانون، نسبت شهروندان عادی برخورد متفاوتی صورت می گیرد. با جزا دادن، برخوردی با آن ها در پیش می گیریم که در شرایط عادی اجازه انجام آن را نداریم. چرا چنین برخورد قابل توجیه است؟ نخست، این کار قابل توجیه از اینرو است که متخلف، شرایط عمل بالمثل را نقض کرده است.
قبل از اینکه پاسخ این مسئله را ببینید، بهتر است آن را به شکل یک معما برای خود مطرح کنید و بکوشید پاسخ به آن را دریابید. فرهنگی را تصور کنید که مردم در آن معتقدند خوردن گوشت گاو نادرست است. مردم چنین جامعهیی حتی اگر فقیر هم باشند، از خوردن گوشت گاو خودداری میورزند. شاید ارزشهای چنین جامعهیی با ارزشهای جامعهی ما در وهلهی اول متفاوت جلوه کنند. اما آیا واقعا متفاوت اند؟ ما تا کنون دلیل خودداری آنان از خوردن گوشت گاو را نپرسیدهایم.
آنها میگویند، این درست بهنظر میرسد که رفتارهایی چون بردهداری یا سامیستیزی را، در هر جایی که اتفاق میافتد، تقبیح کنیم. اینهم درست است که فکر کنیم جامعهی ما به پیشرفتهایی دست یافته است و ضمناً اذعان نیز بکنیم که هنوز هم کامل نیست و به اصلاح نیاز دارد. اما از آنجایی که نسبیت فرهنگی میگوید این قضاوتها غلط است، پس میتوانیم استدلال کنیم که نسبیت فرهنگی نمیتواند درست باشد. اما به نظر جامعهشناسان و مردمشناسان هیچچیز شگفتانگیزی در مورد اسکیموها وجود نداشت. از زمان هیرودت، ناظران روشنبین به این نتیجه رسیده بودند که مفاهیم درست و نادرست در فرهنگهای مختلف، متفاوتاند. خیلی سادهلوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم همهی مردم در همهی زمانها برداشت مشابهی از درست و نادرست دارند.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، ختنهی زنان در 26 کشور افریقایی رایج است و سالانه دو میلیون دختر ختنه میشوند. فوزیه کاسسیندجا پنجمین و کوچکترین دختر یک خانوادهی مسلمان ملتزم بود. پدرش که یک بازرگان موفق بود با ختنه موافقت نداشت و به خاطر موقعیت مالی خود توانسته بود در برابر این عرف مقاومت کند.
پیران را نیز، هنگامی که از کار افتاده میشدند، روی برفها رها میکردند تا بمیرند. پس چنان بهنظر میرسد که در این اجتماع به صورت آشکاری احترام به زندگی وجود نداشت. سایر مردم منافع شما را محترم خواهند شمرد و یا برعکس؛اگر آن ها منافع شما را محترم بشمارند، شما در صورت نقض منافع دیگران نفع خواهید برد. این بهترین حالت برای شما خواهید بود، زیرا شما در حالت “مفت خوری” قرار می گیرید؛اگر آن ها منافع شما را محترم نشمارند، این احمقانه خواهد بود که شما منافع آن ها را محترم بشمارید. این وضعیت شما را در بدترین حالت ممکن قرار خواهد داد، شما در وضعیت “سزای بازنده ها” قرار می گیرید؛پس، بدون توجه به آنکه دیگران دست به چه عملی می زنند، شما باید در پی تامین منافع خود باشید. جامعهیی که قتل و کشتار در آن ممنوع نباشد، چگونه میتواند بقای خود را حفظ کند؟ تصور کنید که افراد این جامعه هر وقت بخواهند آدم بکشند و آدمکشی قباحت نداشته باشد.
ثبت ديدگاه