با تشکر فراوان از نشر دیدگاههای مختلف برای بررسی یک ترجمه خوب از کتاب. بهگمانم، خود آدمها سزاوار سرزنش هستند؛ بهشت به آنان دادند، آزادی خواستند و آتش را از آسمان ربودند، هرچند میدانستند که ناشاد میشوند، پس نیازی به دلسوزی برای آنان نیست. با فهم اقلیدسی رقتبار و خاکیام، اول و آخر دانستههایم این است که رنج وجود دارد و هیچکس مقصر نیست؛ و معلول از پی علت میآید، ساده و سرراست؛ و همهچیز جریان مییابد و سطح خود را پیدا میکند.
این ترجمهها را بر اساس معیارهای مختلف انتخاب کردهایم اما باید توجه داشته باشید که این به معنای رد دیگر ترجمهها نیست. شخصیتهای اصلی داستان، پنج نفرند؛ فیودور پاولوویچ کارامازوف و چهار فرزندش بهنامهای دیمیتری، ایوان، آلیوشا و اسمردیاکف (که فرزند نامشروع فیودور است). فیودور پاولوویچ کارامازوف مَلاکی بدنام در یکی از شهرهای کوچک روسیه است که در نهایت به قتل میرسد و دیمیتری — پسر بزرگترش — به ظن قتل وی دستگیر میشود. هر یک از چهار برادر، وجهی از شخصیت پدر را بیان میکنند. پیرامون پیرنگ اصلی، خردهروایتهایی هم وجود دارد که برخی از آنها مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفتهاست. این روایت در قالب شعری بیان میشود که ایوان در یکی از دیدارهایش با آلیوشا برای او میخواند.
داستایفسکی در این کتاب، علاوهبر روایتکردن داستان، سیری از تحول افکارش را نیز ارائه کردهاست. رابرت بِرد معتقد است که محوریت این اثر، مشروعیت بخشیدن به نهاد «پیر دیر» در کلیسای ارتودکس بود تا وجههٔ عمومی این مذهب را در روسیه و سراسر دنیا بهبود بخشد. رمان برادران کارامازوف با ترجمه پرویز شهدی توسط انتشارات مجید منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.
ولی درکل بخاطر همین دقت و وفاداری علیقلیان به متن انگلیسی، زبان ترجمهاش کمی از روانی دور شده و گاهی به جای نزدیکی به ساختارهای فارسی، به انگلیسی نزدیک شده. با سلام ،ترجمه صالح حسینی خیلی شیوا تر و رساتره و از کلمات رایج تری استفاده نموده . ترجمه آقای علیقلیان خیلی پیچیده و در جاهایی نامفهومه . سروش حبیبی کتاب برادران کارامازوف رو ترجمه نکرده دوست گرامی. من ترجمه آقای صالح حسینی رو خوندم…شاید در ابتدا کمی خوندنش برام سخت به نظر میرسید اما به مرور از مطالعهٔ این ترجمه لذت بردم.
بیشتر کتاب از تعداد زیادی طرح فرعی تشکیل شده که همگی با پیشرفت داستان، راه خود را به طرح اصلی بازمییابند. داستانسرایی داستایوفسکی بیشتر به تعاملات کوچک و روزمره بین گروه بزرگی از شخصیتها میپردازد که بهصورت موازی اتفاق میافتند. خواننده این داستانهای فرعی را دنبال میکند که بسیاری از آنها با یکدیگر همپوشانی دارند.
ثبت ديدگاه