«غرور و تعصب» همواره در فهرست “بهترین رمان های جهان” قرار داشته و قرار دارد. این داستان یکی از “پرطرفدارترین رمان” های ادبیات انگلستان محسوب می شود که بیش از ۲۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است و راه را برای داستان های ادبیات مدرن همراه ساخته است.این کتاب دومین داستان جین آستن است. او این داستان را در سال ۱۷۹۶، درحالیکه تنها ۲۱ سال داشت، نوشت، اما تا سال ۱۸۱۳ چاپ نشد.
برای بسیاری از نسلهای جوانتر، فیلم غرور و تعصب محصول سال ۲۰۰۵ بود که آنها را با جین آستین آشنا کرد. این فیلم به کارگردانی جو رایت و با بازی کیرا نایتلی و متیو مکفادین نامزد دریافت ۴ جایزه اسکار شد و توانست از جشنوارههای بینالمللی ۱۳ جایزه دریافت کند و هنوز هم از اقتباسهای دیدنی از رمان محسوب میشود. چون مغزهای ضعیف آنها معمولاً نمیتواند بین واقعیت و داستان تمایز قائل شود.
در آن دوره طبقهبندی اجتماعی بسیار پذیرفته شده بود و اختلافات اجتماعی ریشه در فامیل بازی، ثروت و قدرت داشتند. آستین در اغلب نوشتههایش از تعصبات کورکورانه طبقه بالای اجتماع انگلستان انتقاد میکند و بین شایستگی درونی (صفات مثبت و خوبیهای شخص) و شایستگی بیرونی (رتبه و طبقه اجتماعی و داراییهای شخص) تمایز جدی قائل میشود. اما او تنها به تازه به دوران رسیدهها طعنه نمیزند بلکه رفتار نادرست و خود کم انگاری و ضعف طبقات اجتماعی پایینتر را هم مورد نقد قرار میدهد. او در کارهایش نگاهی بهشدت رئالیستی دارد و جامعه اطرافش را بهخوبی به تصویر میکشد. این عدم توجه و علاقه به زندگی فقرا را نمیتوان تنها به آستین نسبت داد زیرا این نگاه، نگاه کل جامعه انگلستان بوده است.
با مداخله سخاوتمندانه دارسی سؤالات مهمتری هم پیش میآید. هر دوی این مسائل اجتماعی، خط جداکننده طبقه متوسط و بالای جامعه از طبقه فرودست بودند. مرزهای طبقه اجتماعی در جامعه 1800 انگلستان بهوضوح ترسیم شده. طبقه متوسط جامعه میکوشد خود را به هر نحوی که میتواند به طبقه بالای جامعه وصل کند و طبقه ثروتمند (بینگلیها و دارسیها) بهوضوح با آنها مانند افراد فرودست جامعه برخورد میکنند. آستین این رفتار و خودآگاهی طبقاتی را به سخره میگیرد (بهویژه در شخصیت آقای کالینز). شایانذکر است که این نگاه طبقاتی متوجه خود آستین هم هست.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید. تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان داشته باشم زیاد نیست، تعداد کسانی که نظر خوبی دربارهشان دارم از آن هم کمتر است. هر روز که میگذرد بیشتر معتقد میشوم آدمها شخصیت ناپایداری دارند و نمیشود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب کرد. قدرت نویسنده برای توصیف شخصیتها و احساساتشان بهقدری بالاست که موقع خواندن دقیقا همان احساسات به سراغت میآیند. وقتی این کتاب را میخوانی چنان غرقش میشوی که متوجه گذر زمان نمیشوی و دلت نمیآید کتاب را زمین بگذاری.
جین آستین نوشتن کتاب غرور و تعصب را در 22 سالگی شروع کرد اما کتاب اقبال چاپ نیافت و در نهایت بعد از گذشت نزدیک به 4 دهه و بازبینیهای بسیار آن را در سال 1813 چهار سال پیش از مرگش به چاپ رساند. اما او رمانهای بیشتری هم نوشته بود که بعد از مرگش انتشار یافتند. رمان غرور و تعصب نوشتۀ جین آستین نویسندۀ انگلیسی قرن هجدهم و نوزدهم است که آثارش تأثیر گستردهای بر ادبیات غرب داشت. داستان رمان غرور و تعصب از نظر زمانی در برهه جنگهای ناپلئون در قرن نوزدهم میلادی رخ میدهد اما اشارات کمی به آن دارد. غرور و تعصب داستان آقای دارسی بداخلاق و گوشتتلخ و الیزابت بنت سخاوتمند و پرشوروشوق را دنبال میکند.
دو اثر به نامهای خانم سوزان و واتسونها که ناتمام مانده است نیز از کارهای اولیهٔ جین آستن باقی مانده است. الیزابت بنت قهرمان رمان غرور و تعصب و دختر دوم خانوادۀ بنت است. الیزابت باهوشترین و عاقلترین در بین پنج خواهر بنت است اما کمی زودباور نیز هست. او از شناخته شدهترین شخصیتهای زن در ادبیات انگلیسی است.
ثبت ديدگاه