او نواختن ویولن را سال‌ها پیش از مرد خیابان گردی آموخته و پس از مرگ مرد، ویولن را برداشته و گرچه آموزش مناسبی ندیده بوده؛ اما به سبب استعداد ذاتی توانسته خوب بنوازد. کتاب صوتی نیه توچکا نیزوانوا نوشته‌ی فئودور داستایوفسکی، روایت تلخ و شوم سرنوشت دختری است که در دوسالگی پدر خود را از دست می‌دهد و مجبور می‌شود تا با ناپدری خود زندگی کند. مردی که نگاهش به اوج قله‌های پیشرفت در عرصه‌ی موسیقی بود، اما به دره‌ی عمیق اعتیاد پرت شد. مرگ ناپدری نیه توچکا او را به دامان خانواده‌ای اشرافی انداخت، اما بزرگ شدن در این خانواده نیز نویدبخش درخشش ستاره‌ی اقبال او نبود.

داستان در سه بخش جداگانه پیش می‌رود و تحول زندگی قهرمانان زن را به تصویر می‌کشد. در فصل‌های آغازین خاطرات زندگی نیه‌ توچکا کنار هم چیده می‌شود؛ روزهایی که او با مادر و ناپدری‌اش زندگی می‌کند تا آن‌که آن‌ها می‌میرند. ویولونیست با استعداد و فقیری که دخترک او را شگفت انگیزترین و عجیب‌ترین موجودی می‌داند که در زندگیش شناخته است. جنون او زندگی خانواده را فلاکت‌بار کرده است و حتی مرگ او تاثیر هولناکش را بر روحیه دخترک در شناخت تاریک ترین زوایای روح آدمی از بین نمی‌برد.

این کتاب روایت داستان دختری فقیر است که سرپرستی‌اش را خانواده‌ای متمول برعهده می‌گیرند. او در زندگی جدیدش به خواهر ناتنی‌اش وابسته می‌شود و او را بخش جدایی‌ناپذیر زندگی‌اش می‌داند. «یفیموف» ناپدری این دختر از شخصیت‌های اصلی این داستان است که در میانه‌ی داستان از دنیا می‌رود به همین دلیل گروهی بر این باورند داستان در انتها از کشش کمتری برخوردار است. کتاب نیه توچکا رمان ناتمام فئودور داستایوفسکی‌ است که به شکل یک اعتراف نگاشته شده و در پس زمینه به مضمون کودکی و بزرگسالی می‌پردازد. او در پی دستگیری و تبعید به سیبری رمان را نیمه کاره رها کرد و پس از بازگشت نیز هرگز به سراغ آن نرفت.

هویت راوی قصه از طریق نوعی فرافکنی شکل می‌گیرد که هدایت‌کننده‌ی آن، ذهن خلاق نیه توچکاست و با واژه‌هایی مثل «انگار» و «به نظر می‌رسید» جلوه می‌گیرد. وقتی نیه توچکای کودک می‌کوشد تا این کلمات را معنی کند و به عمق آن‌ها پی ببرد، مخاطب با وابستگی این لغات با عدم اطمینان نیه توچکا به جهان و دیگر اشخاص مواجه خواهد شد. داستایفسکی این کلمات را بادقت و ظرافت در کتابش آورده تا به خوانندگانش بفهماند شک و تردید عامل اصلی در شکل‌گیری اتفاقات در رمانش است.

ایجاد خاطره در من بسیار دیر، یعنی تقریبا از نه سالگی، شروع شده است. نمی‌دانم چگونه چنین چیزی ممکن است، اما هر چه پیش از آن سن بر سر من آمده است، هیچ اثری که در خور اهمیت باشد، در من به جا نگذاشته است. در عوض از هشت سال و نیمی به بعد همه چیز را با کمال وضوح و روز به روز بدون انقطاع به یاد می‌آورم. چنان که گویی هر چه از آن زمان به بعد بر سر من آمده، همین دیروز بوده است. البته ممکن است بعضی وقایع مربوط به قبل از آن سن را نیز به خاطر بیاورم، ولی به خواب و خیال مریض بیشتر شبیه است.

مضاف بر این‌ها، می‌توان گفت که نیه توچکا نیزوانوا تقریباً شامل تمام شخصیت‌ها و مضامین نوشته‌های بعدی اوست. مضامینی مثل وسواس و عشقی که در نهایت به جنون کشیده می‌شود و در این رمانش نیز موضوع اصلی است. اولین رویکرد داستایفسکی به رئالیسم روان‌شناختی نیز در همین رمان دیده می‌شود و نخستین اثر از این غول ادبیات روسیه است که بر روان‌شناسی کودک تمرکز دارد و قهرمان قصه‌اش یک زن است. کتاب نیه توچکا نیزوانوا هفت فصل دارد که سه فصل اول مربوط به خاطرات کودکی نیه توچکا است، زمانی که با مادر و پدرخوانده‌اش در سنت‌پترزبورگ زندگی می‌کرد.

اما وقتی خانواده‌ای اشرافی نیه توچکا را از دست این آدم نجات می‌دهند، سوءاستفاده از این دخترک ظریف و نحیف به‌قوت خودش باقی می‌ماند اما نه مثل سابق. این رفتار باعث می‌شود که دخترک همچنان یک غریبه باقی بماند؛ غریبه‌ای که در گوشه‌ای می‌نشیند و این جامعه‌ی پرزرق‌وبرق را تماشا می‌کند. آنجا که زندگی فرسنگ‌ها دورتر از واقعیت تلخ، در قلمرو خیال‌پردازی، جانی دوباره می‌گیرد و تخیلات شگرفْ تنها لذت موجود می‌شود، آن‌جا همان نقطه‌ای است که نیه توچکا بر لبه‌ی آن ایستاده. او یک دخترک یتیم بیچاره است که کتاب صوتی نیه توچکا (Netochka Nezvanova) اثری از فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky) داستان دردناک عشق، وابستگی، سردرگمی و خیال‌بافی‌اش را به تصویر می‌کشد. منتقدان برای بررسی آثار داستایوفسکی از جمله نیه توچکا، به مفهوم هم‌وابستگی اشاره می‌کنند. مفهومی که هرچند بیشتر حول محور زندگی با یک فرد معتاد (الکلی یا غیره) شکل می‌گیرد؛ اما به هر نوع رابطه معتادگونه‌ای اطلاق می‌شود که یک نفر منفعل و یک نفر خشونت‌گر است.