کنی در بخش اول این کتاب (ایمان و تعقل) به نقد آرای آلوین پلنتینگا در مورد گزارههای پایه میپردازد. او از دو جهت پلنتینگا را مورد انتقاد قرار میدهد؛ نخست به سبب ارائه ندادن معیاری مشخص برای گزارۀ پایه و دوم از حیث قائل نبودن به عقلانیت عام. چون بهدیدهها و شنیدهها و محسوسات، بیشتر مأنوس بودند، پذیرشِ «خدای نادیدنی» و «فرشتگانِ نامرئی» و «جهان آخرت» برایشان دشوار بود. از این رو گاهی سرسختی و لجاجت نشان میدادند و «خدای یکتا» باورشان نمیشد و به «زندگی پس از مرگ»، کافر میشدند و به پیامبران، نسبتهای ناروا میدادند. به تعبیر قرآن، پیامبران الهی مأمور بودند تا بذر این ایمان را در دلهای مردم بکارند و زندگیها را در سایه ایمان، از صفا و معنویت و پاکی و عدالت برخوردار سازند. به دلیل همین اهمیت است که گام اولِ ورود به مسیر بندگی و مسلمانی، «ایمان» است و کسی که این باور مقدّس را داشته باشد، «مؤمن» نامیده میشود.
در این مقاله بررسی می کنیم که معنای ایمان چیست و نشانه ایمان واقعی و مراتب ایمان به خدا را بیان می نماییم. این نظریه ضمن اینکه قصد دارد ایمان را امرى فراتر از علم و معرفت و برهان بداند، میخواهد این نکته را روشن سازد که ایمان امرى متناقض با عقل نیست و عملى کورکورانه محسوب نمیگردد. ب) ایمانگرایى اعتدالى یا خردگریز و غیر عقلى که بهرهاى برای عقل و استدلال در جهت تقویت مبانى دینى و ایمان قایل است، هر چند که ایمان را مقدم بر عقل میداند.
گاهی در بیان ایمان، به مهمترین رکن مسلمانی اشاره میشود، یعنی ایمان به «مبدأ» و «معاد». «ایمان، اعتراف زبانی، شناخت و پذیرش قلبی و عمل با اعضا و جوارح است». باوری که به زندگی انسان «جهت» میدهد و در «چگونه زیستن» او نقشی مهمّ دارد و محور ارزشگذاری برای اندیشهها و عملکردهای مردم است. در این مقاله به بررسی معنای ایمان در قران و مراتب و نشانه ایمان واقعی به خدا پرداختیم. دیدگاه ارزشمند خود را در مورد مقاله ” معنای ایمان چیست ” برای ما ارسال نموده و با تکیه بر آیات و احادیث معصومین (ع) به تکمیل شدن بحث کمک نمایید.
یعنی مؤمن به آنچه که باید بدان ایمان داشته باشد ایمان قطعی دارد، ولی ایمان او قابل زوال است. نشانه ایمان آن است که انسان به آنچه که باید بداند آگاه باشد، و آنچه را که گفتنی است بگوید و آنچه را انجام دادنی است عمل نموده، و از آنچه که احتراز از آن لازم است پرهیز کرده و دوری جوید. ایمان دلبستگى نهایى انسان به امور معنوى است که براى انسان مقدساند و براى آن حاضر است عشق و شجاعت از خود نشان دهد. تصدیق، اولین منزل از منازل ایمان است و واجب نیست مصدّق همه ی منازل ایمان را پشت سر بگذارد و البته به او علی الاطلاق مؤمن نیز گفته نمی شود. «ایمان مستقرّ» مثل درختی کهنسال، ریشهدار و استوار است و به این زودیها از بین نمیرود و مؤمن، با شنیدن شبههها، بهشک نمیافتد. اینها و برخی امور دیگر، «متعلّقات ایمان»اند، یعنی اینها را باید قبول داشت و در پی این پذیرش و باور، عمل کرد.
ایمانگرایى را در فارسى معادل واژه «فیدئیسم» (Fideism) به کار میبرند. در دیدگاه ایمانگرایانه حقایق دینى مبتنى بر ایمان است و از راه خردورزى و استدلال نمیتوان به حقایق دست یافت. سابقه تاریخى این مدعا طولانى است و به زمان «پولس» قدیس میرسد، اما بروز جدى و پرنفوذ این جریان از قرن نوزدهم تا زمان حاضر میباشد که بویژه در غرب و در مسیحیت به چشم میخورد.
ایمان، مؤمن، مؤمنون، آمَنوا، یؤمنون، از واژههایی هستند که فراوان در قرآن کریم به کار رفتهاند. قلمرو ایمان براى هر انسان حریم مقدسى است؛ یعنى دلبستگى واپسین انسان در نهایت به امر قدسى تبدیل میگردد و آنگاه است که عنصر شجاعت و جسارت و عشق از آن زاییده میشود. به نظر میرسد استدلالهاى خشک و بیروح و پرپیچ و خم فلسفى زمینه بروز ایمانگرایى جدید را فراهم آورده است.
فحوای سخن او این است که پلنتینگا درواقع به چنین نتیجهای رسیده یا دستکم لازمۀ سخن او این است. محدثین و فقهاء و متکلمین اهل سنت اتفاق داشته اند مؤمنی از اهل قبله محسوب می گردد و مخلد در دوزخ نیست که قلباً و به صورت قاطع و به دور از هر نوع تردیدی معتقد به دین اسلام باشد و شهادتین را بر زبان آورد. هیچ اهل قبله ای به خاطر ارتکاب گناه و بدعت، تکفیر نمی شود و تنها کسی را باید مرتد و کافر گفت که ضروریات دین را انکار می کند. مسلماً نودینان و کسانی که امکان آشنایی کافی با دین اسلام نداشته اند از این تعریف نیز خارج می شوند مگر این که پس از تفهیم کردنشان باز هم برانکارشان اصرار نمایند. همراهان گرامی آیا شما هم در تعریف ایمان و مؤمن آیات و روایاتی را سراغ دارید؟ لطفاً آنها را در بخش نظرات با ما و سایر مخاطبین ضیاءالصالحین به اشتراک بگذارید.
ایمان نوعى نور روشنگر است که خدا به عنوان موهبتى رایگان و از سر لطف در اختیار بندگان قرار میدهد. هر چند که زمینهها و ضرورتهاى وجود ایمانگرایى افراطى در تفکر اسلامى – آنچنانکه در غرب و مسیحیت به وجود آمد – وجود ندارد، اما در عین حال نمونههایى از آثار متفکران اسلامى بیشباهت به ایمانگرایى غربى نیست. به عنوان مثال؛ گرایشات قشریگرى و اخباریگرى و جمودگرا به سبکى ایمانگرایانه استدلال و برهانورزى و تعقل محورى را در دین کنار مینهد. چون اگر ایمان قطعی به وجود کامل مطلق و آفریدگار جهان باشد، در پرتو این اعتقاد روح انسان آرامش پیدا کرده و سیر و سلوک برای او ممکن است و میتواند به آسانی و سهولت به هدف نایل گردد. خداوند قادر دانای سمیع و بصیری که پیامبران را فرستاده و قرآن را بر حضرت محمد مصطفی (ص) نازل فرموده، و واجب و مستحب و حلال و حرام مورد قبول و اتفاق امت اسلامی را بیان کرده است. کنی معتقد است که ما نباید به این دلیل کع معیار مبناگرایان کلاسیک به شکست انجامیده به این نتیجۀ شتابزده برسیم که هیچ معیاری برای تمیز باورهای عقلانی از باورهای غیرعقلانی و درواقع، به تعبیرِ خود او، شعور از حماقت وجود ندارد.
در این نظریه تصدیق خدا و پیامبران به معناى یک تصدیق منطقى مطرح است که به یک واقعیت خارجى مربوط میشود و بخشى از معرفت به عالم هستى است و مفهوم عمل به وظیفه و تکلیف، خارج از مفهوم ایمان است. الف) ایمانگرایى افراطى یا خردستیز و ضد عقل که راهى را براى عقل در تعالیم دینى و ایمان به خدا و متافیزیک نمیداند. شما خودتان میتوانید به کمک کشف الآیات یا فهرستهای موضوعی قرآن، آیات مربوط به ایمان و مؤمن را مطالعه کنید.
ثبت ديدگاه