اما آیا مواد غذایی که در تهیه سبزی پولو و ماهی نقش داشتن، مانند کالاهایی هستن که از یک فروشگاه اینترنتی میخریم؟ اصلاً اینطور نیست! این مواد غذایی ریشه تو استفاده روزمره ما آدما دارن که به زنده بودن و نبودن ما بستگی دارن. به این صورت که یه کشاورز تولید کننده جو، محصول خودش رو به یه کشاورز تولیدکننده گندم داد و بالعکس. این کتاب را به سبب معرفی عابد توانچه خریدم و خواندم، اگر اینگونه نبود بعید میدانم عنوان کتاب چندان برایم جذاب مینمود. در ابتدای کار بگویم که کتاب ارزش خواندن دارد، خواندنش علاوه بر آموزندگی بسیار هم دلچسب است. نویسنده به سادهترین و دلچسبترین روشها و با تمثیلهای گوناگون مفاهیم اقتصادِ کلان را به مخاطبش میفهماند.
یانیس واروفاکیس گرچه به بیان تاریخ مختصر سرمایهداری پرداخته اما تصمیم گرفته است به جای واژهی سرمایهداری از اصطلاح «جامعهی بازار» کارل پولانی استفاده کند. بنابراین اگرچه او در حال توصیف تاریخ سرمایهداری است، اما اصطلاح واقعی را کنار میگذارد و معتقد است که استفاده از این واژه بار ایدئولوژیک بسیاری به همراه دارد. این یک نمونه کوچک از چگونگی تلاش او برای جلوگیری از استفاده اصطلاحات در کتاب است تا خواندن و درک آن آسانتر شود. واروفاکیس از تاریخچهی کشاورزی آغاز میکند و با بررسی چگونگی شکلگیری گفتار و نوشتار درباره پوستههایی سخن میگوید که در آن زمان نقش پول را ایفا میکردند. سپس توضیح میدهد که برای حفظ یک بازار چگونه وجود دولت و ایدئولوژی که تایید کند پول باید همیشه در دست حاکمان باشد ضروریست و این نقش را کشیشان و ارتش بازی کردند. او همچنین ایدههای اقتصادی را به ادبیات، اساطیر یونانی و فرهنگ عامه مرتبط میکند تا به خوانندگان نشان دهد که چقدر این مفاهیم با زندگی روزمره ما مرتبط هستند.
و اگر می خواهید یک شهروند آگاه باشید، داشتن حداقل درک اولیه از نحوه عملکرد سیستم های اقتصادی بسیار مهم است. این کتاب دقیقاً همین را ارائه می دهد، و به نحوی که هم آموزنده و هم سرگرم کننده است. آیا شما هم میخواهید در مورد اقتصاد بیاموزید، اما دوست ندارید که در کتابهای درسی متراکم و اصطلاحاً سنگین غوطهور شوید؟خوب، شاید باید به کتاب یانیس واروفاکیس، حرف هایی با دخترم درباره اقتصاد نگاه کنید. در این مطالعه قابل دسترس و جذاب، واروفاکیس اصول پیچیده اقتصادی را به زمینههای قابل ربط و روزمره تقسیم میکند که در کوتاهمدت احساس یک متخصص را به شما میدهد. کتاب حرفهایی با دخترم دربارهی اقتصاد به همت فرهاد اکبرزاده ترجمه و توسط نشر بان به چاپ رسیده است.
او ابراز نگرانی خود را در مورد ضرورت انجام برخی اقدامات مشخص برای حفظ محیط زیست ارائه و راههایی برای اطمینان از منافع خصوصی و سیارهای مطرح میکند. واروفاکیس در متن آخر کتاب، با خوانندگان خود درباره دلیل اقتصاددان شدنش صحبت میکند. میگوید اقتصادددان شد به این دلیل که آماده نبود آن را به متخصصان بسپارد. به گفته وی، متخصصان و باهوشترین ذهنها در اقتصاد مدلهای اقتصادی را توسعه دادند. با این حال، مشکل این مدلها این بود که فقط در صورت حذف واقعیت کار، پول و بدهی از طریق ریاضی، میتوان آنها را حل کرد. این باعث شد که این مدل ها در جوامع واقعی بازار بی اهمیت باشند.
مذاکرات بر سر پول، و آنهایی که بیشترین میزان آن را دارند، اغلب بیشترین تأثیر را بر تصمیمات اقتصادی دارند. در حال حاضر تعداد انگشت شماری از افراد ثروتمند میتونن تصمیم بگیرن که کدام منابع رو استخراج و بفروشن. اگه اونا بخوان به حفاری برای نفت ادامه بدن، میلیون ها نفر ممکنه تو مناطق ساحلی ترجیح بدن در انرژی خورشیدی سرمایه گذاری کنن. اگه اون میلیون ها نفر فرصت شنیدن صداشون رو داشتن، نه به عنوان مصرف کنندگان فردی بلکه به عنوان یه جامعه بزرگ، مسیر پایدارتر و عادلانه تری میتونست پدیدار بشه. یه قوانینی هستش که از جهان طبیعی بدون توجه به ارزش مبادله ای آن محافظت میکنه.
با اینکه کتاب در 2018 نوشته شده است ولی در یک فصل به صورت مفصل درخصوص هوش مصنوعی و آینده های احتمالی انسان و اقتصاد صحبت میکند. چیزی که شاید دغدغه خیلی از ما با روی کار آمدن Chat GPT شد. جالب اینکه او از منظری این پدیده را تحلیل میکرد که من تا به حال با آن برخورد نکرده بودم. خلاصه تمام این پاراگراف این که من در حین خواندن کتاب احساس شکاف زمانی نمیکردم و از این جهت هم کتاب را ارزشمند میدانم. واقعا احساس میکردم که یانیس واروفاکیس این کتاب را برای من نوشته است و میتوانستم با او همزاد پنداری بکنم. اولین نوشته ام در 1402 را میخواهم اختصاص بدهم به اولین کتابی که امسال خواندم؛ حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد.
با این حال، تلاش های اونا برای کاهش سرعت اتوماسیون ممکنه سقوط بازار آینده رو هم به تعویق بیندازه. در ژانویهی سال ۱۷۸۸، یازده کشتی بریتانیایی به ساحل استرالیا رسیدند. این کشتیها اولین استعمارگرانی بودند که اسلحه، ابزارآلات فلزی، حیوانات اهلی و حتی بیماریهایی را که در اروپا رایج بودند، با خودشان به استرالیا آوردند. ساکنان اصلی استرالیا که بومیان آنجا بودند، قبلاً هیچکدام از این چیزها را نداشتند. آنها بهسختی توانستند در مقابل استعمارگران مقاومت کنند. در نهایت، تازهواردهای اروپایی خانهی بومیان را اشغال کردند.
خلاصهکتاب حرف هایی با دخترم درباره اقتصاد؛ تاریخچه مختصر از نظام سرمایهداری نوشتهٔ یانیس واروفاکیس و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. اگر به کتاب حرفهایی با دخترم دربارهی اقتصاد علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای اقتصادی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید. علاوه بر این، استفاده نویسنده از روایت دوم شخص ممکن است برای همه جذاب نباشد، زیرا می تواند موعظه آمیز یا تحقیرآمیز باشد. برخی از خوانندگان نیز کتاب را به دلیل سادهسازی بیش از حد مفاهیم پیچیده اقتصادی مورد انتقاد قرار دادهاند، در حالی که برخی دیگر از تلاشهای نویسنده برای قابل دسترس کردن موضوع قدردانی میکنند. واروفاکیس وزیر دارایی سابق یونان و استاد اقتصاد است که در طول بحران مالی اروپا به شهرت رسید.
او مدرک دکترای اقتصاد را از دانشگاه اسکس گرفته است؛ اما بیشتر بهخاطر بنیانگذاری حزب چپگرای سیریزا و سمت وزیر دارایی کشور یونان شناخته میشود. Oikonomia به صورت تحتاللفظی به معنای “قوانین اداره یا مدیریت منزل” معنی میشود. درواقع، در گذشتههای دور چیزها در خانه تولید میشدند و نه در بازار؛ بدین ترتیب، درون خانه و خانواده یک تقسیم کار صورت میگرفت که طی آن، مواد موردنیاز تهیه و تولید میشدند. اگر خانوادهای قادر به تولید برخی چیزها نبود، آنوقت محصولات خود را با محصولات خانواده دیگر مبادله میکرد. اما نکته اینجاست که در این بدهبستانها مازادی وجود نداشت؛ اقتصاد خانگی فقط چیزهای موردنیاز را تولید و فقط بعضی وقتها کالا هم تولید میکرد.
احتمالاً نام سرمایهداری و سوسیالیسم را شنیدهاید، اما آیا میدانستید که این سیستمها و سایر سیستمها نیز تنوع زیادی دارند؟ این کتاب کار بسیار خوبی در توضیح همه آنها به روشی آسان انجام می دهد. جالب است که چگونه واروفاکیس در پایان هر فصل به موضوع اصلی نابرابری باز میگردد و توضیح میدهد که چگونه جنبههای مختلف اقتصاد در طول زمان به نابرابریای که امروز در اطراف خود میبینیم کمک کرده است. به عنوان مثال، اگه یه بانک نیاز به کمک مالی داشته باشه، ارز لازم در دسترس خواهند بود. اما اگه طبقات پایین تر بخوان مبالغ زیادی پول نقد برای کالاهای عمومی بپردازن، این جریان پول ممکنه کمتر بشه.ولی با اراده سیاسی کافی، میشه عرضه پول رو تحت کنترل بیشتری قرار داد. این پول نقد از کجا میاد؟ در واقع، بانک فقط چند صفر به موجودی حساب شما اضافه میکنه. این پول حالا با این انتظار به تو داده میشه که تو آینده اون رو باید پس بدی.
ثبت ديدگاه