فهرست کتابهایی رو که امسال موقع نمایشگاه کتاب پیشنهاد دادید رو برای خودم ثبت کردم و چندتایی رو تهیه کردم. راستش وقتی قوی سیاه رو در لیست دیدم، گفتم عه بازم قوی سیاه. یجورایی این قوی سیاه برای من شده شاخصی برای سنجش سختی کتابها و الان دارم به کتابهایی که در لیست بر اساس سختی نوشتید و بعد از قوی سیاه هستند فکر میکنم. او سهم جنگ را در امروز و فردای انسان کمتر میبیند و تاکید میکند که همین امروز، کوکاکولا بسیار بیشتر از حملات تروریستی، انسانها را کشته است. او معتقد است انسان، همواره با چالش دست و پنجره نرم خواهد کرد. اگر چه چالشهایش هم مانند خودش رشد و تکامل و تغییر را تجربه میکنند.
اتحاد بشری یکی از اون دورههای مهم تو تاریخ انسانهاست که واقعاً دنیا رو شکل داد. تو این مرحله، انسانها دیگه فقط به زندگی تو قبیلهها و جوامع کوچیک راضی نبودن. شروع کردن به ساختن سازمانهای بزرگ و پیچیدهای که مرزهای جغرافیایی رو درنوردیدن و کل دنیا رو زیر پوشش خودشون گرفتن. شاید این حرف عجیب به نظر برسد، اما نگاهی به تاریخ نشان میدهد که انسانها از زمان انقلاب کشاورزی، کمتر به سمت خشونت رفتهاند.
ذهن نابالغ وقتی توجیه منطقی پیدا نمیکند، دست به دامن خرافات میشود. هرچی بیشتر ثروت و قدرت داشته باشی، اونها هم بیشتر تو رو دارن. در گذشته، سانسور از طریق مسدود کردن جریان اطلاعات به اجرا در میآمد.
انسان خداگونه در پروژهها و آرزوها و کابوسهایی کاوش میکند که قرن بیست و یکم را شکل میبخشد – از غلبه بر مرگ تا خلق زیست مصنوعی. من فکر می کنم جدا از صاحب نظران و متخصصان هوش مصنوعی که کتاب می نویسند در این حوزه، اقبال سایر نویسندگان هم برای نوشتن در مورد هوش مصنوعی خیلی زیادتر شده در دو سه سال اخیر. این کتاب همچنین به آینده نگاه میکنه و میگه که شاید انسانها بخوان خودشون رو تغییر بدن و یه نژاد جدید بسازن که از انسانها قویتر باشه. این کتاب با استفاده از مفاهیمی از زیستشناسی، تاریخ و اقتصاد سعی میکنه بفهمه که چرا انسانها اینطوری شدن و چه چیزهایی توی تاریخ ما تاثیر گذاشته.
اگر با کتابهای تاریخی، آشنایی داشته باشید حتما میدانید که کتاب فروپاشی یکی از کتاب های بسیار معروف در این زمینه است. او همواره در طول انجام تحقیقات خود به دنبال پاسخ برای برخی از سوالات بوده است که از جملهی این سوالات میتوان به پیدا کردن رابطهای دقیق میان تاریخ و زیستشناسی اشاره کرد. مثال بارز این مساله نیز این است که شاید سرنوشت انسانها در طول زندگی بر روی کرهی زمین، سرنوشتی خوشایند برای خود آنها باشد اما بدون شک در طول زندگی آنها بر روی کرهی زمین، سایر موجودات دچار فلاکتی بیسابقه شده اند.
خردورزی نوعی توانمندی است و خردمندی میتواند دستاورد این توانمندی باشد. اصطلاح Homo Sapiens اصطلاحی لاتین است که در انگلیسی هم رایج شده و در فارسی، بر روی ترجمهی آن اتفاق نظر وجود ندارد. چالش ترجمهی چنین کتابی، حتی قبل از اینکه آن را باز کنید، از روی جلدش آغاز میشود. به هر حال، به شخصه حتی اگر مترجمان، بخشهای کوچکی از کتاب را هم با جرح و تعدیل یا حذف منتشر کرده باشند، همچنان به زحمتشان احترام میگذارم و شرایطشان را درک میکنم.
ما طی ۳۰۰ هزار سال از ساوانهای شرق آفریقا تا دنیای مدرن امروز رو طی کردیم. حالا که تقریباً به تصویر کلی تاریخ بشر آشنا شدیم، بیایید بررسی کنیم که این تغییرات چطور بر روی هر کدوم از ما تاثیر گذاشته. با شروع انقلاب علمی تو اروپا، خیلیها دیگه به باورهای مذهبی به اندازه قبل اهمیت نمیدادن. این تغییر باعث شد که متفکران و مخترعان جدیدی ظهور کنن که میخواستن زندگی رو بهتر کنن و سرنوشتشون رو خودشان در دست بگیرن.
اختراع نوشتار و پول، کارها را آسانتر کرد و جلوی سوءاستفادههای مالی را گرفت. اما هر راحتی، سختیهایی هم دارد و ورود پول به بازار باعث پیچیدگیهای جدیدی شد. خیلی جالبه که چطور نیاز به تسهیل مبادلات باعث ظهور پول شد. در واقع، قبل از اینکه کشاورزی به وجود بیاد، زندگی خیلی ساده بود و مردم به راحتی میتوانستند نیازهاشون رو از همدیگه برطرف کنند. نزدیک به ۵۰ هزار سال پیش، استرالیا پر از جانوران غولآسا بود، مثل پستاندارهایی به اندازهی ۷ متر!
اگرچه به نظر میرسد امروز در صلحآمیزترین زمان تاریخ زندگی میکنیم، اما نباید فراموش کنیم که این وضعیت دائمی نیست. باید به منابع بالقوه تنش و درگیری توجه کنیم، زیرا وقوع یک جنگ بزرگ میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به بشریت بزند. دهکدهی جهانی به یکی از واقعیتهای زندگی امروز تبدیل شده، اما همه از این وضعیت خوشحال نیستند.
ثبت ديدگاه