این قوانینِ برگرفته از فلسفه، روانشناسی، تاریخ و اَساطیر، اصول محکم و واضحی هستند که همهی ما میتوانیم در زندگی بهکار بگیریم. چرا خانم ها یک همسر همکار و ترجیحا رده بالاتر می خواهند؟ قطعا می توان گفت که زیرا خانم ها پس از بچه دار شدن آسیب پذیرتر می شوند. آن ها در زمان لزوم، به یک فرد شایسته برای پشتیبانی از مادر و فرزند نیاز دارند. این یک رویکرد جبران کننده و منطقی است، اگرچه می تواند مبنای بیولوژیک هم داشته باشد. چرا یک خانم که تصمیم گرفته مسئولیت یک یا چند نوزاد را بپذیرد، به یک بزرگسال برای مراقبت نیاز دارد؟ خب، یک مرد بیکار یک نمونه ی نامطلوب است و مادر تنهایی که قیم بچه می شود، یک جایگزین نامطلوب است.
کودکان در خانه هایی که پدر ندارند، چهار برابر فقیرتر هستند. کودکان بدون پدر در خطر بیشتری برای مصرف مواد و الکل قرار دارند. کودکانی که با والدین مزدوج از نظر بیولوژیک زندگی می کنند، نسبت به کودکانی که یک یا هر دو والدین شان غیربیولوژیک هستند، کمتر افسرده و مضطرب و بزهکار هستند. کودکان در خانواده هایی که صرفا مادر یا پدر دارند، دو برابر بیشتر دست به خودکشی می زنند. طی سالهای اخیر نوشته و ویدیوهای جردن پیترسون در فضای مجازی بسیار دیده شده و این روانشناس معروف موفق شده به مخاطبین خود کمک شایانی کند.
پیترسون در تلاش است تا به این سوال پاسخ دهد که ما در دنیای مدرن باید چه چیزی را بدانیم؟ پاسخ او به این سوال، با الهام گرفتن از سنت فکری و ادغام کردن آن با تحقیقات علمی پیشرفته شکل میگیرد. پاسخ او به این سوال دشوار، شیوهای است که در این کتاب آن را معرفی کرده است. پیترسون حکمت زندگی را در 12 قانون عملی و عمیق خلاصه کرده. 12 قانونی که مرزهای علم و ایمان و طبیعت انسانی را درمینوردند و ذهن خوانندگان را متحول میکنند. پیترسون اعتقاد دارد که بهتر است به جای یافتن شادی، به دنبال معنا باشیم.
توصیه میکنیم با دقت، تمرکز و صبوری بیشتری این کتاب را بخوانید و از پیچیدگیهای گاهوبیگاه متن ناامید نشوید. مطمئنا در انتهای کتاب، از تجربۀ سفرِ شگفتانگیزی که نویسنده برایتان خلق کرده است، خشنود خواهید بود. اگر به هر دلیلی، خواستید اصل مطلب را بخوانید، مسقیم سراغ فصل اول بروید و مطالعۀ پیشگفتار و مقدمه را به بعد موکول کنید. ساختار هر فصل هم به شکلی است که ممکن است در ابتدا متوجه منظور نویسنده نشوید و بعد در نقطهای که انتظارش را نداشتید، سناریوی مدنظر نویسنده برای بیان مطلب آن فصل، برایتان آشکار میشود. جردن پیترسون (Jordan Peterson) استاد روانشناسی در دانشگاه تورنتو (University of Toronto) و همچنین روانشناس بالینی و منتقد فرهنگی است.
کمبود سروتونین می تواند منجر به افسردگی در خرچنگ ها شود. بنابراین خرچنگ های پیروز، استوار هستند، اما خرچنگ های افسرده خم شده اند. پیترسون برای اینکه یاد بگیرد از خود دفاع کند، از استعاره “در آغوش گرفتن خرچنگ درونی” استفاده می کند. مغز انسان مانند مغز خرچنگ دارای مناطق تخصصی برای سلسله مراتب اجتماعی است. اتخاذ این رویکرد، شما را از یافتن معنا باز می دارد.
صحبتهای دوستان به تدریج وارد زبان و رفتار ما میشود و هر چه بیشتر با آنها وقت بگذرانیم، تأثیرشان بر ما بیشتر میشود. اگرچه تقلید از الگوهای گفتاری دوستان ممکن است بیضرر باشد، اما تأثیر عادات مخرب و ویژگیهای منفی آنها میتواند به رشد شخصی ما آسیب برساند. ما معمولا بر اساس علایق مشترک با افراد دوست میشویم و کمتر به شخصیت و تاثیر عادات منفی آنها بر رشد خودمان فکر میکنیم. اما دوستانی با ویژگی منفی میتوانند موفقیتهای ما را در هر حوزهای محدود کنند. پیترسون معتقد است که باید از خود مانند کسی که دوستش دارید مراقبت کنید و کاری انجام دهید که به نفع شما باشد، حتی اگر شما را خوشحال نکند. مثل والدینی که فرزندشان را به خوردن سبزیجات وادار میکنند، ما نیز باید تصمیماتی بگیریم که به رشد و سلامت ما کمک کنند.
ثبت ديدگاه