عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده می شود. مگر با خواندن چه میشود کرد؟باخواندن تقریبا همه چیز را میفهمی.من هم میخوانم . عشق از ابتدا سرکش و خونین است، تا آن‌ها که بیرونی هستند، دور بمانند. در قرن‌هاي‌ بعد «ظاهرا از قرن نهم » القاب «مولوی»؛ «مولانا»؛ «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی بکار رفته‌است و از عده اي از اشعارش تخلص وی را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. به باور مولانا، سالک در مسیر کشف و شهود عارفانه‌ی خویش، به این حقیقت دست می­‌یابد که ریشه‌ی تمامی رنج­‌ها در نفس انسان نهفته است؛ و این آگاهی از ماهیت نفس سبب می­‌شود تا خود را به‌­طور تمام و کمال به معبود واگذار نماید. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتاب های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است.

جلال‌ الدین محمد بلخی مشهور به مولانا، مولوی و رومی «۶ نوامبر ۱۲۰۷ ؛ بلخ یا وخش – ۲۳ دسامبر ۱۲۷۳ ؛ قونیه» از معروفترین شاعران ایرانی فارسی‌گوی است. مولوی به همراه خیام و حافظ شناخته شده ترین نویسندگان و شاعرانی ایرانی و پارسی‌گو در سطح جهانی هستند. کتاب مثنوی معنوی بارها به انگلیسی، آلمانی و چندین زبان دیگر ترجمه شده است و در غرب جایگاه خاص و ویژه‌ای دارد. البته اشاره به این نکته نیز ضروری است که شعر جوان برای بالندگی بیش‌تر باید در پیشینه ادبیات هزارساله پارسی ریشه بدواند. باید شرنگ نقد را به جان بخرد تا کام خود را از شهدِ ماندگاری شیرین کند، چرا که پشت کردن به نقد و فرو افتادن در دامچاله خودشیفتگی راه را برای به برگ و بار نشستن این نهال جوان سد خواهد کرد و بر آسیب‌پذیری آن خواهد افزود.

این ابیات انعکاسی از مفاهیم عمیق عرفانی و عشق جاودانه در اشعار مولانا هستند که همچنان طراوت و تازگی خود را حفظ کرده‌اند. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده ودر دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»؛ «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. مولانا در شعر تمثیلی «موسی و شبان»، رهایی از قیود عقلانی را در قالب گفت‌­وگوی ساده و صمیمی چوپانی با پروردگارش به بهترین نحو نشان می­‌دهد. علم به انسان همانند ماشینی در مسیر پیشرفت خود می‌­نگرد، اما عرفان این رویکرد را مخرب دانسته و دستیابی به پیشرفت واقعی را در گرو رهایی از زندان دنیا و رسیدن انسان به مبدأ و حقیقت وجودی‌­اش که همانا ذات خداوندی است، می­‌داند. همچنین ناگفته نماند مولانای بزرگ با تمام وجود خود برای تک‌تک این داستان‌ها وقت گذاشته است و پیشنهاد می‌کنیم قبل از شروع خواندن این کتاب حتما کسانی که برای اولین بار با این شاعر بزرگ آشنا می‌شوند درباره سرگذشت ایشان تحقیق کنند. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسام الدین حسن چلبی، در سال های ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی تألیف شد.

همین شور و وجد عرفانی است که به معرفت او جذابیت بخشیده است، جذابیتی که نمونه‌­اش را در کلام و بیان هیچ عارف دیگری نمی­‌توان یافت. اساس فلسفه، به‌­ویژه پس از دوره‌ی رنسانس، مبتنی­ بر کمال بی‌­پایان انسان است؛ تا جایی که در آراء برخی فلاسفه، این رویکرد به پرستش عقل منجر شده است. در نقطه مقابل با این نگرش، عرفان مولانا نه ­تنها عقل را چنین نمی‌­ستاید، بلکه در برخی موارد با دیده حقارت بدان می‌­نگرد. وبسایت شهرکتاب منبعی از کتاب های الکترونیکی است که تیم مدیریتی سایت تلاش کرده است تا محتوایی باارزش و با کیفیت در اختیار علاقمندان قرار دهد. در این مجموعه از نویسندگان و مترجمانی که مایل به همکاری با ما هستند استقبال می شود.

از او شش کتاب به نام‌های مثنوی‌ معنوی، دیوان شمس، فیه ما فیه، مکتوبات و مجالس سبعه به جا مانده است. دو کتاب اول (هر دو کتاب شعر مولانا) از محبوبیت و شهرت بیشتری برخوردارند. در ایران او را مولوی یا مولانا می‌خوانند و غربی‌ها و ترک‌ها از نام رومی برایش استفاده می‌کنند و در افغانستان به او جلال‌الدین بلخی می‌گویند. وی همچنین از اشعار سنائی، عطار و دیگر شاعران، من جمله آثار خود در این خطبه‌ها استفاده می‌کند. همان‌طور که افلاکی روایت می‌کند، پس از شمس تبریزی، رومی به درخواست بزرگان، به ویژه صلاح الدین زرکوب، خطبه‌ها را ایراد می‌کرده‌است. این خطابه‌ها به فارسی ساده است، اما نقل قول‌های عربی و روایت او از تاریخ و احادیث، نشان از تبحر وی در علوم اسلامی دارد.

در این بخش از سایت ادبی و هنری تک متن چندین شعر درباره کتاب را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. این اشعار زیبا از بزرگان به نوعی درباره اهمیت بسیار والای کتاب و کتابخوانی است که می‌تواند به بسیاری از ما کمک کند. شعر در مورد کتاب مخاطب را به خواندن کتاب تشویق می‌کند و فواید کتاب را برمی‌شمارد، شاعران در وادی دیگر بدون اشاره به خوبی کتاب، فقط توصیفی از کتاب ارائه می‌دهند. مولانا، در غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ قمری پس از مدت‌ها بیماری درگذشت. آن روز قونیه در یخ‌بندان بود و سیل پرخروش مردم در این ماتم شرکت داشتند. شمس به من آموخت که هر لحظه، هر نفس، فرصتی است برای پیدا کردن عشق و معنای واقعی زندگی.