توی یه رابطه شما باید ویژگی های خودتون و طرف مقابلتون رو باور کنین. خارج از فضای دانشگاه کارول بیشتر به خاطر کتابی تحت عنوان ذهنیت یا طرز فکر شناخته میشه. کتابی که ازش صحبت میکنیم یه کتاب خیلی موفق و پرفروشه که میشه به حرفاش اعتماد و روش حساب کرد. هیچ پدر و مادری نمی‌اندیشد که امروز چه کاری کنم تا فرزندانم را خراب کنم، تلاششان را نابود کنم، آنها را از یادگیری دلسرد کنم و موفقیت آنها را محدود کنم.

نکته مهم کتاب در این است که نویسنده یافته‎های دقیق خود را به اشتراک گذاشته است و نه سخنانی موهوم، بر اساس هیچ! این داستان‎ها سپس توسط نویسنده تحلیل شده است و از همه‎ ی آن‎ها نتیجه مشخصی گرفته شده است. برای حفظ اعتماد به نفس کم خودشون، این افراد بهانه می‌آرن، تقلب می‌کنن یا به سرعت علاقه‌شون رو از دست می‌دن و دیگران رو مقصر شکست‌هاشون می‌دونن. اون‌ها حاضر نیستن کمک بگیرن یا ضعف‌های خودشون رو تحلیل کنن و نمی‌خوان با تمرین و پشتکار توانایی‌هاشون رو بهبود بدن. تنها چاره ای که داریم، فکر نکردن به سختی کارها، شیرجه زدن در دل موقعیت ها و آماده بودن برای یادگیری از هر کسی و هر چیزی است.

افرادی با طرز تفکر ثابت، خودشان را پر از اشکال و اشتباه می بینند و ابتدا با خودشان فکر می کنند که حتما آن قدرها دوست داشتنی نبوده اند که معشوقشان به این راحتی آنها را به حال خودشان رها کرده است. کمی که می گذرد، ذهن ناخودآگاهشان دست به کار می شود و جهت این پیکان های بی امان را به جایی بیرون از وجود آنها تغییر می دهد. چون به خوبی می داند اگر ماجرا به همین ترتیب ادامه پیدا کند، این جسم در اثر ملامت ها، سرزنش ها و برچسب های ناجوانمردانه از بین خواهد رفت. در این زمان است که پای واژه «انتقام» به میدان باز می شود.

در مقابل کسانی که طرز فکر رشد دارند معتقدند که می‌توان با تلاش، مهارت‌های جدید را به دست آورده  و توانایی‌هایشان را افزایش دهند. کتاب طرز فکر یا Mindset چاپ سال ۲۰۰۶ به تفاوت‌های بین افرادی که طرز فکر ثابت دارند و افرادی که طرز فکر رشد دارند می‌پردازد. ذهنیت و طرز فکر ما تعیین می‌کند که چگونه با موقعیت‌های سخت و ناکامی‌ها مواجه شویم و همچنین میزان تمایل ما به تغییر و بهبود خودمان را نشان می‌دهد. این کتاب نشان می‌دهد که چگونه می‌توانیم با تغییر طرز فکر خود به اهدافمان برسیم. پیش از آن‌که بخواهیم در مورد طرز فکر و انواع آن صحبت کنیم، بحث خود را با یک داستان از خانم کارول دوک شروع می‌کنیم.

تغییر طرز فکر ایستا ممکنه سخت باشه، چون این روش فکری به احتمال زیاد سال‌ها به عنوان یک مکانیسم دفاعی عمل کرده و به ما آرامش کاذب داده. اما حتی تغییر جزئی در طرز فکر هم می‌تونه مفید باشه و ما رو در زندگی بهبود بده. آنها به دلیل داشتن طرز فکر ثابت بیش از آنکه به رشد مجموعه و کارکنان خود توجه کنند همه توان و انر‍ژی خود را صرف بهود و ارتقاء موقعیت و جایگاه خود می کنند .