دزدیهای کوچکی که با یک شیطنت کوچک در بیمارستان آغاز میشود و رفتهرفته با برنامهریزی شخصیتهای داستان بزرگتر میشود و لحظههای عجیبی را رقم میزند. همین سرگرمیهاست که این شخصیتها را به هم نزدیک میکند و میشود آخرین دلخوشی آنها برای گذراندن باقیماندهی عمرشان. کتاب به امید دل بستم را پگاه فرهنگمهر به فارسی برگردانده و انتشارات مجید آن را روانهی بازار کتاب کرده است. لنکالی، نویسندهی رمان، با وجود جوانی و تجربهی کم از پس پروریدن آنها بهخوبی برآمده است. پنج شخصیت اصلی این رمان «سَم»، «هیکاری»، «نئو»، «سونی» و «کُر» با بیماری و رنج دستوپنجه نرم میکنند. سم شخصیت محوری داستان است که فقدان بزرگی را تجربه میکند.
قبل از اینکه مرگ در خانهٔ آنها را بکوبد، سَم و دوستان سارقش برنامهٔ آخرین سرقت خود را میریزند. برنامهای که قرار است از دست والدینشان، فقدان فلجکننده و واقعیت بیماریهایشان دورشان کند. اما ورود دختری دیگر به بیمارستان همه چیز را تغییر میدهد. قرار است این دخترک چه تغییری در گروه آنها به وجود بیاورد؟ و چطور با لبخند شیطنتآمیزش همه را دگرگون میکند. اگر به دنبال رمانی عاشقانه و اجتماعی هستید که شما را مجذوب خود کند، “به امید دل بستم” میتواند انتخاب مناسبی برای شما باشد.
او از همان نوجوانی شروع به نوشتن داستانها کرد و استعدادش را در این زمینه، نشان داد. او سعی میکند از خودکشی او جلوگیری کند اما او ناامیدانه میگوید که از زندگی در بیمارستان خسته شده است و زندگیاش خارج از بیمارستان هیچ معنایی ندارد. او از روی پُل به پایین میپرد و جان خود را میگیرد و سَم را دلشکسته رها میکند. این کتاب داستان زنی به نام سارا را روایت میکند که در زندگی خود با فراز و نشیبهای بسیاری روبرو میشود.
میگفتند که او را از آنها جدا کردهاند، چون خطرناک است، جانوری که آنها را تمام و کمال میبلعد. بیماری طناب ترس را دور گردنمان میآویزد، چه در ذهن و چه در بدن. به گمانم به او اهمیت میداد، البته همانقدر که میتوانید به کسی که نمیخواهید بشناسیدنش اهمیت میدهید. پزشکان به مارش گفتند که او به مراقبت مداوم نیاز دارد، و به دارو و درمان، و ممکن است مثل بچههای دیگر بزرگ نشود. آنها برای فرار از لحظههای عذابآور بیمارستان از فروشگاههای بیمارستان وسایل مختلف میدزدند، گرچه نیازی به این وسایل ندارند اما هیجان این کار را دوست دارند.
این مسئله جرقهای میشود تا آنها به فرار از بیمارستان و تجربهی ماجراجوییهای بیشتر فکر کنند. اریک مسئول بیمارستان در همین لحظه سروکلهاش پیدا میشود و مچشان را میگیرد. درحالیکه دارد آنها را توبیخ میکند، دختری با چشمهایی به رنگِ آفتاب ظاهر میشود و با اولین کلامش، گویی در قلبِ سم جا خوش میکند… به امید دل بستم داستان چند نوجوان است که در بیمارستان بستری هستند و به زودی دنیا را ترک خواهند کرد. ماجرا در پسِ دورنمای بیرحم یک بیمارستان میگذرد و این نوجوانان سعی دارند زندگی را فراتر از بیماری لاعلاج خود ببینند و حتی در همین مدت زمان کوتاه به عشق و شادی برسند. هر کدام یکجور شکستهاند و هرکدام به روش خود قوی شدهاند.
این کتاب نشان میدهد که چگونه عشق و حمایت متقابل میتوانند حتی در سختترین شرایط، نوری از امید را در دلها ایجاد کنند و مسیر زندگی افراد را تغییر دهند. مفاهیمی همچون عشق به زندگی و قدر دانستن خوشیهای کوچک، انعطاف در برابر درد و همدستی و همداستانی در سختیها و ناملایمات، در کتاب به امید دل بستم به چشم میخورد. رنج بیماری با شوق زندگی و شادیهای کوچک در هم آمیخته و فضای عجیبی برای داستان رقم زده است.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب به امید دل بستم به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت. راوی داستان، دانای کل میباشد و از میان نظرات اصلی قصه که سم، سونی، نئو و کُر نام دارند، محوریترین شخصیت، سم میباشد که بیشتر اتفاقات حول محور وجود او به مخاطب عرضه میشوند. رمان به امید دل بستم دربارهٔ همین ماجراهاست؛ اینکه چطور میتوان حتی در ناامیدی نیز زندگی کرد.
ثبت ديدگاه