دلایلی که حول محور ضرورت حکومت و در مرحله بعدی مطلوبیت حاکمیت صالحان و مبارزه با ظلم میگردد. اما به لحاظ نظری باید گفت تشکیل حکومت برعهده فقیهی است که مقبولیت مردمی دارد. این امر در جریان نهضت اسلامی ایران با بیعت مستقیم عموم مردم با امام خمینی(ره) احراز شد که البته در متن قانون اساسی نیز با رأی قاطع مردم به تأیید رسید. با وجود اینکه فقهای بسیاری در طول تاریخ در حد وسع خود و ظرفیت اجتماعی عهدهدار اجرای احکام و پیادهسازی ولایتفقها بودهاند، اما امام خمینی(ره) نخستین فقیهی بود که توانست حکومت ولایتفقیه را بهصورت کامل آن تحقق بخشد و به نظریات آن عینیت دهد. صاحب جواهر این مسئله را از بدیهیات عقلی میداند که نیازی به دلایل شرعی هم ندارد.
امام که در این باب دیدگاهی شبیه نراقی و صاحبجواهر داشت علاوه بر دلایل عقلی محکم، به روایاتی مثل توقیع امامعصر(عج)، مقبوله عمربن حنظله، احادیث نبوی که فقیهان را خلیفه خود معرفی فرموده است و… دین اسلام، دین جامع و کاملی است که برای پیادهسازی آن و اجرای احکام و حدود الهی نیاز به حاکمیت سیاسی دارد. این موضوع از ابتدای دعوت پیامبر(ص) مورد توجه ایشان بود و به محض ایجاد زمینه حتی در یک شهر کوچک، به تشکیل حکومت اسلامی اقدام کرد. البته اثبات ولایت فقیه به حکم عقل برای مسلمان معتقد به اسلام، کار مشکلی نیست.
استمرار انتخاب رهبری نیز با آرای مردمی انجام میشود که سازوکار آن در قانون اساسی بهصورت انتخاب غیرمستقیم از طریق مجلس خبرگان رهبری پیشبینی شده است. امام جمیع ولایت معصومان(ع) را از آن رو که حاکم امت اسلامی هستند، برای فقیه جامعالشرایطی که حاکم امت اسلامی است نیز ثابت میداند. امام خمینی(ره) ابتدای بهمن ۱۳۴۸ نظریات خود در باب ولایتفقیه را در نجف بیان کرد و تنها ۹ سال طول کشید تا توفیق آن را پیدا کند که این نظریات را به منصه اجرا بگذارد. امام حتی سالها پیش از انقلاب با تشویق طلاب به ورود به منصب قضا معتقد بود باید برای آماده شدن مقدمات تشکیل حکومت عدل الهی برنامهریزی کرد تا اگر زمانی موفق به تشکیل حکومت شدند گرفتار مشکل نشوند. سیدمرتضی معتقد بود قوانین و حدود الهی دائمی است و هیچ زمانی نباید تعطیل شود و تنها فقیه و مجتهد مطلق میتواند احکام خدا را اجرا کند.
فقها برای اثبات ولایت فقیه علاوه بر دلایل عقلی بر دلایل نقلی متعددی نیز استناد کردهاند. از جمله اینکه برپایه مقبوله عمر بن حنظله از امام صادق(ع)، کسی را باید بهعنوان حاکم انتخاب کرد که حدیث اهلبیت(ع) را روایت میکند و احکام دینی را میشناسد. یعنی امام(ع) فقیه را در شئون حکومت و قضاوت قرار داده است، چون اجرای حکم در جامعه نیازمند قدرت و حکومت است. امام خمینی(ره) با اینکه ولایت فقیه را از جمله موضوعات بدیهی در فرهنگ اسلامی میدانست، در دو کتاب حکومت اسلامی و البیع، ولایتمطلقه فقیه جامعالشرایط را با استناد به عقل و آیات و روایات معتبر به اثبات رسانید.
این هدف در زمان پیامبران و امامان بهوسیله خود آنان محقق میشود و در زمان غیبت بهوسیله ولیفقیه تحقق مییابد. علاوه بر این روایات، معصومین(ع) در روایات فراوانی فقها را با تعابیری مثل حاکم، قاضی، حجت، خلیفه و… توصیف کردهاند یا اختیاراتی ازاین جنس به شاگردان فقیه خود دادهاند که نشاندهنده جایگاه فقها در میان مردم است. صاحبجواهر آنقدر منظور این روایات متعدد را واضح میبیند که معتقد است کسی که از این تعابیر، ولایتفقیه را نفهمد گویا از طعم فقه چیزی نچشیده و از اسرار و رموز کلمات امامان(ع) بیخبر است!
فقهای بزرگ شیعه در طول تاریخ عموماً به ولایتفقیه باور داشتهاند و تنها اختلافنظرهایی که وجود داشته درباره تعاریف و حدومرزهای آن بوده است. برخی فقها تنها فتوا دادن و قضاوت را در دوران غیبت برعهده فقیهان دانستهاند، برخی تنها مصادیق خاصی را ذکر کردهاند، برخی مواردی مثل جهاد ابتدایی را از دایره آن خارج کردهاند و… ابنادریس حلی ولایتفقیه را انتصابی میدانست؛ چراکه معتقد بود تعطیلی احکام و حدود الهی مساوی با تعطیلی دین است و فقیه از جانب امام(ع) به ولایت نصب شده است و تکلیف او است و سرپیچی از این تکلیف جایز نیست. حیات اجتماعی انسان و کمال فردی و معنوی او علاوه بر نیاز به قانونی الهی و مصون از خطا و نقصان، نیازمند حاکمی عالم و عادل هم است.
با توجه به جاودانگی دین اسلام و به حکم عقل و شرع، چنین ضرورتی تعطیلبردار نیست و استمرار آن تا قیامت واجب است. همزمان با آغاز بهمنماه مروری داریم بر نظریه سیاسی شیعه در عصر غیبت که با عنوان «ولایتفقیه» شناخته میشود. از آنجا که فقهای جامعالشرایط باید شرط عدالت را داشته باشند، بسیار بعید بهنظر میرسد در امر حکومت به اختلافی برسند و تاکنون نیز چنین اختلافی برای فقها در طول تاریخ رخ نداده است. صاحبجواهر حکومت کسی که از جانب فقها اجازه نداشته باشد را مشروع نمیدانست و معتقد بود اگر شرایط برای فقیهی آماده باشد، واجب است حکومت تشکیل دهد. بنابراین تنها کسی میتواند چنین منصبی را روی زمین عهدهدار شود که از سوی خداوند یا اولیای او چنین مجوزی را داشته باشد، وگرنه حکومت طاغوت خواهد بود.
امام خمینی(ره) نیز ولایت فقیه را از موضوعاتی میدانست که «تصورش موجب تصدیق میشود و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایتفقیه برسد و آن را تصور کند، بیدرنگ تصدیق و تأیید خواهد کرد». بدین ترتیب که بشر به حکومت نیاز دارد و برای حکومت نیز به حکم عقل باید افراد صالح و عادل به حاکمیت برسند و حمایت و پیروی مردم از آنها لازم است. طبیعی است در جامعه دینی افرادی صلاحیت لازم برای این امر را دارند که در مرتبه بالای تدین و شناخت احکام الهی قرار داشته باشند و در عین حال عدالت و تواناییهای لازم برای اداره جامعه را احراز کنند.
ثبت ديدگاه