اگرچه مطالب آن بسایر کهنه تر از این زمان و حتی کهنه تر از زمان زرتشت است. احتمالاً مغان غرب ایران که علاقهمندی خاصی به امور طهارت داشتهاند، پس از گرویدن به آئین زرتشت، در تدوین این بخش اوستا نقش عمدهای داشتهاند. به نظر کریستینسن، کوتاهی جملات و سبک انشای خشک دلیل متاخر بودن این یشت است. به نظر او بندهای ۷ تا ۱۳ از نظر جوهر شعری تا حدی شبیه به یشتهای کهن است و بندهای ۶ و ۷ با تغییرات مختصری در یشت ۱۴ بندهای ۲۸ تا ۳۳ ملاحظه میشود و شاید تقلیدی از آن باشد. این سرگشتگی در بین متفکران غربی بسیار رایج شد و «زند – اوستا» هنوز هم در مواردی به متون کهن تر اطلاق میشود (هرچند نادرست است).
اوستای متاخر همچنینی شامل دعاها و ذکرهایی است که پس از زرتشت تألیف شدهاست. دربارهٔ تاریخ تألیف و تدوین اوستای متاخر نمیتوان به قطعیت اظهار نظر کرد. احتمالاً قدیمیترین بخشهای آن یعنی یشتهای کهن، به صورتی که اکنون در دست است، در قرن نهم یا هشتم پیش از میلاد، حدود یک قرن پس از گاهان، تألیف و تدوین شدهاست. گویشی که گاهان یعنی سخنان خود زرتشت بدان نوشته شده و گویشی که بخشهای دیگر اوستا را بدان نوشتهاند. مندرجات اوستا شامل نیایش اهورا مزدا و امشاسپندان و دیگر ایزدان و مظاهر طبیعت و تکالیف انسان در جهان بهشت و دوزخ و داستانهای قوم آريايی است.
شخصیت های اسطوره موجودات مافوق طبیعی اند و همواره هاله ای از تقدس، قهرمانی ها و ویژگی های مثبت آنان را فرا گرفته است. سپس در دیگر بخشﻫای اوستا نظیر، فروَرانه8 (یسن 12بند 1) که یکی از قطعات کهن اوستا است و به گاهان از نظر زبان نزدیک است آمده است. دارای ۵ کرده و ۲۳ بند در توصیف و ستایش سروش، ایزد نظر و انضباط و شرح قدرت او و ایزدان همکار او، مانند مهر و اَشتاد و اَشی است. به مناسبت ارتباط نزدیک خورشید با مهر، بند ۵ این یشت به ستایش این ایزد اختصاص دارد. این بخش از اوستا مجموعه ای از دعا ها و نیایش ها و قطعاتی در ستایش آفریده ها و سپاس از اهورامزدا است که زرتشتیان در زندگی و نیایش روزانه خود آن را به کار می گیرند و بخش هایی از آن نیز توسط موبدان در مراسم دینی گوناگون سروده می شود.
گمان میرود که برخی از نوشتارهای اوستا پیش از نوشته شدن سدهها به گونهٔ گفتاری نگاه داشته شدهاند. «کتاب ارداویراف» که در سده ۳ یا ۴ پس از میلاد نوشته شد، بیان میکند که گاتها و برخی از دیگر نوشتههای موجود در اوستا پیش از یورش اسکندر مقدونی به ایران موجود بودهاند. برپایه دیدگاه «شاترویهای آیران» کتابخانه کاخ در یک آتشسوزی بهدست اسکندر مقدونی ویران شد. با این همه، هیچیک از این ادعاها را نمیتوان تأیید کرد؛ چرا که اگر این متون وجود داشتهاند اکنون هیچ اثری از آنها نیست. همانطور که پیتر کلارک در «دین زرتشت، آشنایی با یک مکتب باستانی» (۱۹۹۸، برایتون) خاطر نشان میسازد که اگر «گاتها» و متون کهن تر «یسنا» فقط بهطور شفاهی دست به دست میشدهاند، احتمال حفظ کیفیت زبان قدیمی آنها وجود نداشتهاست.
بنابراين ونديداد را تنها در محتوای تاريخی بايد مورد توجه قرار داد، و مطالب آنرا در آن چه با دانش امروز تطبيق نمیكند، شايسته زمان تنظيم آن دانست و توجه داشت كه اين كتاب سدهها پس از زرتشت نوشته شده است و چون به زبان پهلوی است، الزاما كتاب دينی نيست. مراد از اوستای گاهانی، اوستای کهن است که گاتاها (گاهان) را دربردارد. اوستای غیر گاهانی، اوستای مُتأّخر و مطالب درهم و برهمی است که افراد مختلف در زمانهای مختلف به متن قدیمی افزودهاند. افزودههای پُر از خرافه که برخلاف گاتاها، هیچ ربطی به آیین زرتشت ندارد. متون گاهانی شامل گاهان (یا چنانکه در فارسی مصطلح شده «گاتها» یا گاثَاها)، یسنهای هَپتنگهایتی و چهار دعای مذکور در یسن ۲۷ است.
پس از سه روز، بادِ ایزدی برمی خیزد و آنها را به انتهای زمین می برد و از این آب ها سه دریای بزرگ، بیست و سه دریای کوچک، دو چشمه و دو رود پرآب پدید می آید. تیشتر عمل زندگی بخش دارد و ضمناً سرور همهٔ ستارگان و خاص سرزمین آریایی است. یسن ها مهم ترین بخش اوستاست، چون-گذشته ازگاهان که کهن ترین اثر بازمانده ازایرانیان و سروده خود زرتشت است- شامل دعاهای مشهور زرتشتی و نیایش های دیگر است. سه بخش پایانی یسن ها، که موضوع کتاب حاضر است، در ستایش امشاسپندان ،ایزدان، ردان و همه آفریده های نیک ازیک سو و نکوهش اهریمن، دروغزنان، سست پیمانان و پیمان شکنان از سوی دیگر است. لغت وندیداد که صورت قدیم تر آن ویدیوداد است، اصلاً به معنی «کسی که قانونش جدایی دین و دوری از دیوان» است. بعدها در دوره ساسانی، که «دیو» از معنی اصلی خود که «خدا» و سپس «خدای مطرود» است به معنی امروزی «شیطان، عفریت» درآمد، در هنگام تدوین و تقسیم اوستا به نسکها این بخش از این کتاب را، که دربارهٔ آئین پاکی و طهارت و دوری از پلیدی دیوان است، به این نام خواندند.
ثبت ديدگاه